اجلاس اکو

اتحادیه اروپا، امارات و برخی کشورهای عرب و غیرعرب است در وضعیت و موقعیت حساس کنونی، می‌خواهند تا وقتی تنور جنگ داغ است، هرطورهست، خمیر و فطیر تاریخ گذشته شان را بچسبانند، شاید بشود روزی نان «جزایر سه‌گانه» را از تنور دربیاورند!

خالی‌بندی نیابتی

در وقاحت اروپایی‌ها و در رأسشان انگلیس که شکی نیست، اما بالاتر و بدتر از وقاحت، فرصت‌طلبی دسته‌جمعی اتحادیه اروپا، امارات و برخی کشورهای عرب و غیرعرب است که در وضعیت و موقعیت حساس کنونی، وقتی اسرائیل دارد برای کوچک و بزرگ کشورهای منطقه نقشه می‌کشد، می‌خواهند تا وقتی تنور جنگ داغ است، هرطورهست، خمیر و فطیر تاریخ گذشته شان را بچسبانند، شاید بشود روزی نان «جزایر سه‌گانه» را از تنور دربیاورند! 

یارگیری اماراتی
فرض کنید بتوانیم سنگ‌نوشته پیدا شده سال۱۳۸۶ در جزیره خارک را که قدمت۲هزارو۴۰۰ ساله دارد و نوشته‌های روی آن حاکمیت ایران و پارس را بر خلیج‌فارس و جزایر متعددش ثابت می‌کند، بی‌خیال شویم، اصلاً همه اسناد و مدارک و سفرنامه‌هایی را که از دوره‌های مختلف باستانی و تاریخی به‌ جا مانده و به ایرانی بودن خلیج‌فارس و جزایرش گواهی می‌دهد، نادیده بگیریم و بی‌خیال موزه‌ها و... هم بشویم، باز می‌رسیم به زمان صفویه و دوره‌ای که پرتغالی‌ها جزایر خلیج‌فارس را اشغال می‌کنند و درنهایت در زمان شاه‌عباس با حمله ارتش ایران این جزایر دوباره به تصرف ایران درمی‌آید. در زمان زندیه هم ماجرای اشغال جزایر تکرار می‌شود و باز ایرانی‌ها هستند که هلندی‌ها و انگلیسی‌ها را از جزایر سرزمینی‌شان بیرون می‌کنند. در سال ۱۹۴۸ هم بالاخره اصرار و پیگیری‌های ایران است که سبب می‌شود انگلیسی‌ها به اشغال هشتاد ساله جزایر سه‌گانه پایان بدهند. همین رفت‌وآمدها و دست‌به‌دست شدن‌ها خودش مهم‌ترین دلیل برای مالکیت ایران نیست؟ 
مجموع حاکمیت امارات و ادعاهایشان روی هم رفته، قدمتی نزدیک به ۵۳سال دارند. بنابراین ادعای مالکیت بر جزایری که ایران دست‌کم ۲هزارو۵۰۰ سال سابقه حاکمیت و مالکیت بر آن‌ها را دارد بیشتر از یک ادعای سیاسی به یک شوخی سیاسی شبیه است.
با این همه فکر نکنید اماراتی‌ها این تاریخچه و گذشته را فراموش کرده‌اند.
آن‌ها براساس قول و قراری که سال۱۹۷۱ با انگلیسی‌ها گذاشته‌اند قرار است به صورت نیابتی، دنبال پیاده کردن طرح‌های بلندمدت انگلیسی‌ها (و حالا اتحادیه اروپا) در قبال ایران باشند. در این راه هیچ هراسی هم ندارند که هر زمان نیاز بود، خالی‌بندی جغرافیایی‌شان را جار بزنند و با توجه به حال و هوای سیاسی حاکم بر منطقه و جهان برای خودشان یارگیری هم بکنند.   
امیرنشین هفت تکه
حواسمان باشد که درباره خلیج فارس و جزایرش، دو داستان و دو ماجرا وجود ندارد. همان‌هایی که به رگ ملی‌گرایی شیوخ و امیران نفتی ساکن اطراف ایران سیخونک زدند تا «خلیج فارس» را ایرانی و پارسی نخواهند و نخوانند، سال‌ها پیش از این، تخم لق «مالکیت بر جزایر» را هم توی دهان امیران خوش‌نشین جنوب خلیج‌فارس شکسته بودند. شروع درگیری‌ها میان ایران و اعرابی که جزایر سه‌گانه را متعلق به خود می‌دانستند، زمانی بود که قبایل سواحل دریای عمان شروع به فعالیت دریایی و غارت کشتی‌های تجاری کردند. آن‌ها با ادعای عرب بودن ساکنان جزایر سه‌گانه همواره مدعی تصرف این مناطق بودند. در حالی که این اعراب هم درواقع از طایفه «قاسمی‌ها»ی بندر لنگه بوده و ایرانی به حساب می‌آمدند. همین ادعای بی‌اساس بعدها دستمایه‌ای شد تا حاکمان امارت‌های مختلف ازجمله شارجه اول خودشان را ببرند زیر پرچم انگلیس و تحت‌الحمایه آن‌ها شوند و بعد هم به سرشان بزند سه جزیره مهم خلیج‌فارس را ضمیمه سرحدات هفت‌تکه خودشان کنند! 
یعنی باز هم مقصر اصلی انگلیسی‌ها هستند... هم زمانی که به بهانه‌های مختلف از ضعف حکومت مرکزی ایران استفاده کرده و جزایر خلیج‌فارس را اشغال کردند، هم در سال۱۸۲۰ که طی یک تفاهم‌نامه با امیرهای ریز و درشت جنوب خلیج فارس، امارت آن‌ها را به رسمیت شناختند و اسمشان را گذاشتند امیرنشین‌های ساحل آشتی و البته آن‌ها را تحت قیمومیت خودشان و نه به عنوان یک کشور نگه داشتند. سال۱۹۷۱ هم که به امیرنشین هفت‌پارچه اجازه دادند کشور بشود و فعلاً قید جزایر سه‌گانه ایران را بزند. منتها در قراردادهایی که با ایران و امیران خوش‌نشین نوشتند و امضا کردند، به مقدار لازم، استخوان لای زخم گذاشتند. حرف صریحی از به رسمیت شناختن مالکیت ایران بر جزایر بخصوص «بوموسی» نزدند و ننوشتند؛ جوری که امیران این امارت هفت‌تکه، سال‌ها بعد هرازچندی بتوانند ادعای پس گرفتن جزایر را مطرح کنند و ایران را زیر فشار بگذارند. 
۳+۲ جزیره دیگر مال ایران است
وقتی ایران در همه این سال‌ها نشان داده از ماهیت و نام «خلیج‌فارس» سر سوزنی کوتاه نمی‌آید و در ضمن حاضر به هیچ مذاکره و معامله‌ای درباره جزایر سه‌گانه نیست معنی‌اش این است که سه مفهوم ایران- خلیج‌فارس- جزایر سه‌گانه به هم پیوند خورده و یک مفهوم واحد را تشکیل داده‌اند. آمریکا، اتحادیه اروپا و حاکمان عرب هم این موضوع را خوب درک می‌کنند. اتفاقاً با آگاهی از همین واقعیت است که وقتی ایران را در عرصه مقاومت، مسئله هسته‌ای، برجام و... پابرجا می‌بینند و نشانه‌ای از کوتاه آمدن و عقب‌نشینی پیدا نمی‌کنند، ترجیح می‌دهند بروند سراغ زخم کهنه ادعای امارات و استخوانی که سال۱۹۷۱ در این زخم تعبیه کرده‌اند، به این امید که در وانفسای جنایت‌های اسرائیل، در بگیر و ببند تلاش‌های دیپلماتیک ایران برای متوقف کردن ماشین کشتار اسرائیل، در پس‌لرزه‌های عملیات وعده صادق۲ و در هیاهوی بوق و کرناهایی که هر روز احتمال حمله اسرائیل به ایران را عربده می‌کشند، شاید بشود ایران را در منگنه گذاشت تا در یکی از آوردگاه‌های پیش رو، امتیاز بدهد.
روز گذشته خبرگزاری‌ها خبری مربوط به سال۱۳۷۱ را بازنشر کردند که مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ به بیانیه شورای همکاری خلیج‌فارس درباره جزایر سه‌گانه گفته بود: «برای جداسازی جزایر سه‌گانه از ایران باید از دریای خون گذشت». برخی از روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های دیگر هم دیروز در واکنش به وقاحت مشترک اتحادیه اروپا و امارات، این بحث حقوقی و قانونی را مطرح کردند که: «حق پیگیری بازگرداندن دو جزیره «آریانا» و «زرکوه» که بخشی از سرزمین ایران بوده و در دهه۷۰ میلادی توسط حکومت تازه تشکیل‌شده امارات، اشغال شده برای ایران باقی است». ساده‌تر اینکه ایران هم در این ماجرا باید مقابله به مثل کرده، به فاز تهاجمی برگردد و سفت و محکم خواهان آزادسازی دو جزیره آریانا و زرکوه شود.  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.